جدول جو
جدول جو

معنی آدم آهنی

آدم آهنی((~. هَ))
موجودی تخیلی با ظاهری شبیه انسان و ساخته شده از فلز و مدارهای الکترونیکی که در فیلم های سینمایی بسیاری از کارهای انسان را انجام می دهد، مجازاً به کسی که از خود اختیاری ندارد و طبق گفته دیگران عمل می کند اطلاق می شود
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آدم آهنی

نرم آهنی

نرم آهنی
زبونی. عاجزی. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). صفت نرم آهن:
که در من چه نرم آهنی دیده ای
که پولاد اورا پسندیده ای.
نظامی
لغت نامه دهخدا

آدم آبی

آدم آبی
مردم آبی، و آن وجود اساطیری و بی اصل است و دریا را مردمی نیست
لغت نامه دهخدا

دم آهنگ

دم آهنگ
آنکه بسختی نفس می کشد. (ناظم الاطباء). دم آهنج. رجوع به دم آهنج شود
لغت نامه دهخدا

دم آهنج

دم آهنج
بادآلود و متورم. (ناظم الاطباء) ، به دم کشنده. دم آهنگ. بلعنده. که چون اژدها به دم کشد و بکشد:
اگر زآنکه خواهی بیابی رها
ز چنگ دم آهنج نر اژدها.
فردوسی.
بدو گفت ای مردم بی بها
ببین آن دم آهنج نر اژدها.
فردوسی.
که آن ترک در جنگ نر اژدهاست
دم آهنج و در کینه ابر بلاست.
فردوسی.
به خشکی و دریا همی بگذرد
نهنگ دم آهنج را بشکرد.
فردوسی.
، کم نفس. (ناظم الاطباء). به معنی دماور یعنی ضیق نفس است. (آنندراج) ، نفس گیر. گیرندۀ نفس:
بر او کارگر خنجر و تیر نیست
دم آهنج کوهیست نخجیر نیست.
اسدی
لغت نامه دهخدا