جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آدرنگ

آدرنگ

آدرنگ
آذرنگ، برای مِثال نباشد کوه را وقت درنگ تو درنگ تو/ جهان هرگز نخواهد تا تو باشی آدرنگ تو (فرخی - ۴۲۲)
آدرنگ
فرهنگ فارسی عمید

آذرنگ

آذرنگ
اندوه، رنج، محنت، برای مِثال ز فرزند بر جان و تنت آذرنگ / تو از مهر او روزوشب چون نهنگ (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۳)دمار، روشن، برای مِثال فروغی پدید آمد از هر دو سنگ / دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ (فردوسی - ۱/۳۰ حاشیه)آتش
آذرنگ
فرهنگ فارسی عمید

فدرنگ

فدرنگ
کلون، چوب گازران که جامه را هنگام شستن با آن می کوبند
فدرنگ
فرهنگ فارسی عمید

فدرنگ

فدرنگ
چوبی که دقاقان جامه را بدان کوبند و در خانه ها زنان برخت پوشیدنی و غیره زنند و تاه کنند جندره رخت مال، چوبی که گازران بر جامه زنند و جامه را بدان تاب دهند و بیفشارند، چوبی گنده و ستبر و قوی که در پس خانه (سرای) اندازند تا در گشوده نگردد، قرمساق
فرهنگ لغت هوشیار