جدول جو
جدول جو

معنی آچارکشی

آچارکشی((کِ))
وارسی شل یا سفت بودن پیچ و مهره ها و سفت کردن پیچ های شل به ویژه در خودروها
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آچارکشی

آنارشی

آنارشی
اغتشاش، هرج و مرج، بی نظمی، بی سروسامانی، خودسری مردم، وضع مملکتی که قانون نداشته باشد
آنارشی
فرهنگ فارسی معین

آنارشی

آنارشی
هرج و مرج، بی نظمی، وضع جامعه ای که در آن دولت و قانون وجود نداشته باشد
آنارشی
فرهنگ فارسی عمید

بارکشی

بارکشی
عمل بار کشیدن. مجازاً، تحمل رنج و سختی کردن. (دِمزن) :
باز نگویم که ز خامی بود
بارکشی کار نظامی بود.
نظامی.
خشت زنی پیشۀ پیران بود
بارکشی کار اسیران بود.
نظامی.
لغت نامه دهخدا

کارکشی

کارکشی
نام شهری که دانشمندان آن را از بلاد ولایت کاسی در زاگروس مرکزی دانسته اند. (کرد و پیوستگی نژادی او ص 72)
لغت نامه دهخدا

چاکشی

چاکشی
چَشمیزَک، دانه ای سیاه و براق که برای معالجۀ چشم درد به کار می رفته، چَشمَلان، تَشَن، حسب السودان، تَشمیزَج، چَشمَک، چَشام، چَشوم، چَشخام، چاکشو، خاکشو، چاکسی
چاکشی
فرهنگ فارسی عمید