جدول جو
جدول جو

معنی آتشفشان

آتشفشان((~. فِ))
آن چه آتش فشاند، کوهی که از دهانه آن مواد سیال سوزان و خاکستر و آتش بیرون آید
تصویری از آتشفشان
تصویر آتشفشان
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آتشفشان

آتشفشان

آتشفشان
آنچه آتش افشاند، کوهی که از دهانه آن مواد سیال سوزان و خاکستر وآتش بیرون جهد برکان
فرهنگ لغت هوشیار

آتشفشانی

آتشفشانی
افشاندن آتش، وضع حالت و عمل کوهی آتشفشان بیرون ریختن و پرتاب کردن و مواد مذاب از دهانه کوهی آتشفشان
فرهنگ لغت هوشیار

آتش فشان

آتش فشان
افشانندۀ آتش مثلاً کوه آتشفشان، در علم زمین شناسی حفره ای در پوستۀ زمین که از دهانۀ آن بخارهای گوگردی و مواد گداخته بیرون آید، کنایه از آنچه برق بزند
آتش فشان
فرهنگ فارسی عمید