آنکه پیش اندازد آنکه سبقت دهد، کسی که بجلو راند، پارچه ای که در وقت طعام خوردن بروی زانو گسترند دستار خوان: یک عدد صراحی نقره مملو از رواح ریحانی... با پیاله طلا و پیش انداز زربفت از پی او فرستادند، رشته جواهر که زنان از گردن آویزند و در پیش سینه قرار دهند
کسی که آتش روشن کند، آتش افروز، کنایه از ویژگی کسی که سخنان تند و زننده، بگوید که باعث خشم و غضب دیگران شود، برای مِثال آن دل شده زآن فسانه شد تیز / بگشاد دهان آتش انگیز (لغتنامه - آتش انگیز)