جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آبو

آبو

آبو
گل نیلوفر آبی نوعی نیلوفر دارای برگ های پهن و گل های سفید یا زرد است که در سطح حوض های بزرگ و استخرها پرورش می یابد
آبو
فرهنگ فارسی عمید

آبو

آبو
نیلوفر آبی، نیلوپر، لیلوپر:
صنعش بسر کوه برویانده شقایق
در باغ دمانده لَطَفش سوری و آبو،
خواجه عمید لوبکی،
ای گرد درت آب رخ خواجۀ کاریز
وی خاک کف پای تو تاج سر آبو،
شیخ آذری،
، خال، دایی، برادر مادر، خالو، مربرار
لغت نامه دهخدا

آسو

آسو
شفق، هنگام طلوع خورشید، نام شرابی مست کننده که از قند سیاه درست می کنند، نام محلی درمسیرلار به لنگه
آسو
فرهنگ نامهای ایرانی

آبی

آبی
برنگ آب، کبود، ازرق، نیلی، نیلگون، نیلوفری منسوب به آب: آبی و خاکی و بادی و آتشی. یا بروج آبی یا زراعت آبی. زراعتی که بوسیله آبیاری از آن محصول بردارند مقابل دیم دیمی. یاساعت آبی. یا مثلثه آبی برجهای سرطان عقرب و حوت، گیاه یاجانورانی که درآب زیست کند مقابل خاکی بری: نباتات آبی، آنکه با چرخ وارابه آب بخانه ها رساند، یکی از سه رنگ اصلی (زرد قرمز آبی) که رنگهای دیگراز آنها ترکیب میشود، به سفرجل، قسمتی انگور که دانه هایظن مدور و پوستش سخت است و از غوره آن گله ترشی سازند. برادر مادر خال خالو. منسوب به آبه (آوه) از مردم آبه
فرهنگ لغت هوشیار