جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آبگز

آبگز

آبگز
آبخست. آبزُرُفْت.
- آبگز شدن، تباه شدن قسمتی از میوه.
- ، ترنجیده شدن پوست تن آدمی بسبب آب، چنانکه کارگران حمّام را
لغت نامه دهخدا

شبگز

شبگز
مَلَه. غریب گز. قسمی حشره چون کنه و غریب گز. (یادداشت مؤلف). کرم کوچک و پهنی که خون انسان را مکد. و نامهای دیگرش ساس و سرخک و غریب گز است. (از فرهنگ نظام). جانوری کوچک از جنس کنه، کیک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا