جدول جو
جدول جو

معنی آبگردان

آبگردان((گَ))
ظرفی دسته دار مانند ملاقه، اما بزرگتر از آن، که به وسیله آن آب، آش یا غذاهای مانند آن را از ظرفی به ظرف دیگر می ریزند
تصویری از آبگردان
تصویر آبگردان
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آبگردان

آبگردان

آبگردان
ملعقه بزرگ دسته دار که با آن از دیگهای بزرگ آب و جز آن بر گیرند
آبگردان
فرهنگ لغت هوشیار

آبگردان

آبگردان
ظرف بزرگ و دسته دار شبیه ملاقه که با آن آب یا غذای آبکی مانند آش و آبگوشت را از ظرفی به ظرف دیگر می ریزند
فرهنگ فارسی عمید

آبگردان

آبگردان
چم فلزین. ملعقۀ کلان باندازۀ باطیۀ دسته دار که بدان از دیگ های بزرگ آب و جز آن برگیرند
لغت نامه دهخدا