جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آبکند

آبکند

آبکند
زمینی که آب آن را کنده، گود و ناهموار کرده باشد، آبگیر، تالاب، برای مِثال هرکه باشد تشنه و چشمه نیابد هیچ جای / بی گمان راضی بیاید گر بیابد آبکند (شهید بلخی - شاعران بی دیوان - ۳۰)، آب انبار
آبکند
فرهنگ فارسی عمید

شبکند

شبکند
جایی که پرندگان در آن جا سکونت کنند آشیانه. توضیح ظاهرا همین کلمه است که به صور بکند و نکند تحریف شده (دهخدا)
فرهنگ لغت هوشیار

آکبند

آکبند
کالای صنعتی کار نکرده به صورتی که هنوز در بسته بندی کارخانه باشد، دست نخورده، کار نکرده
فرهنگ فارسی معین