آبکند آبکند زمینی که آب آن را کنده، گود و ناهموار کرده باشد، آبگیر، تالاب، برای مِثال هرکه باشد تشنه و چشمه نیابد هیچ جای / بی گمان راضی بیاید گر بیابد آبکند (شهید بلخی - شاعران بی دیوان - ۳۰)، آب انبار فرهنگ فارسی عمید
شبکند شبکند جایی که پرندگان در آن جا سکونت کنند آشیانه. توضیح ظاهرا همین کلمه است که به صور بکند و نکند تحریف شده (دهخدا) فرهنگ لغت هوشیار
آکبند آکبند کالای صنعتی کار نکرده به صورتی که هنوز در بسته بندی کارخانه باشد، دست نخورده، کار نکرده فرهنگ فارسی معین