جدول جو
جدول جو

معنی آبفت

آبفت((بَ))
نوعی جامه گران بها، پارچه ای محکم و خشن، آبافت
تصویری از آبفت
تصویر آبفت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آبفت

آبفت

آبفت
جامۀ ستبر و سفته و گنده. آبافت:
تن همان خاک گران سیه است ارچه
شاره وآبفت کنی کرته و شلوارش.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

آبست

آبست
مخفف آبستن آبستن، زهدان رحم. زمین آماده شده برای زراعت جزو درونی پوست ترنج و با درنگ و مانند آن گوشت پوست پیه پوست
فرهنگ لغت هوشیار

آبرفت

آبرفت
سنگی که بسبب جریان آب بمرور زمان ساییده و لغزان و مایل بگردی شده باشد، مواد ته نشسته از آبرودخانه ته نشست آب رودخانه
فرهنگ لغت هوشیار