جدول جو
جدول جو

معنی آبغوره

آبغوره((رِ))
آبی که از غوره انگور گیرند
آبغوره گرفتن: کنایه از گریه کردن
تصویری از آبغوره
تصویر آبغوره
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آبغوره

آبغوره

آبغوره
عصاره ای که از غوره انگور گیرند. یا آب غوره شش انداز
آبغوره
فرهنگ لغت هوشیار

آبغوره

آبغوره
افشرۀ غوره، آبی که از غوره می گیرند و برای ترش ساختن طعم غذا به کار می برند
آبغوره گرفتن: گرفتن آب از غوره، کنایه از گریه کردن، اشک ریختن
آبغوره
فرهنگ فارسی عمید

آب غوره

آب غوره
عصاره ای که از غوره انگور گیرند و کنایه از اشک ریختن
آب غوره
فرهنگ لغت هوشیار

آبخوره

آبخوره
آبگیر. جوی:
آب چون برد سوی آبخوره
چون گسست آب بر بماندخره.
ابوالعباس
لغت نامه دهخدا

آب غوره

آب غوره
عصاره ای که از غورۀ انگور گیرند. امعاسین (کلمه یونانی) :
غنیمت دان ز آب غوره بغرایی چو میدانی
که بیش از چند روزی غوره در بستان نمی ماند.
بسحاق اطعمه
لغت نامه دهخدا

آب تره

آب تره
از تیره چلیپائیان با ارتفاع 10 تا 60 سانتیمتر که غالبادر کنار جویبارها و مسیرجریان آب روید. گلهایش کوچک و سفید و بصورت خوشه است بولاغ اوتی شاهی آبی
فرهنگ لغت هوشیار