جدول جو
جدول جو

معنی آبشنگ

آبشنگ((شَ))
تشتی از سفال یا فلز که در آن آب گرم و دارو می ریختند و بیمار را در آن می گذاشتند، وان، آرام دهنده، تسکین دهنده، شخصی که مردم را به زبان خوش تسلی دهد، آبزن
تصویری از آبشنگ
تصویر آبشنگ
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آبشنگ

آبدنگ

آبدنگ
آلتی برای کوبیدن برنج که با آب کار کند دنگی که بنیروی آب حرکت کند و بدان شلتوک برنج کوبند نیز از نیشکر آب گیرند، جدا کردن پوسته از برنج (باصطلاح شلتوک) (بیشتردر مازندران مستعمل است)
فرهنگ لغت هوشیار

آبرنگ

آبرنگ
نام شهری از کشمیر برساحل نهر چالنگر در شمال سملان بفاصله 288 هزار گز
لغت نامه دهخدا

آبدنگ

آبدنگ
دنگی که بقوت آب حرکت کند و بدان شلتوک برنج کوبند و از نیشکر آب گیرند
لغت نامه دهخدا

بشنگ

بشنگ
افزار بنایان که سرش مانند کلنگ دراز است و بدان دیوار سوراخ کنند، کلنگ، اسکنه، تیشه بنایی و نجاری
فرهنگ لغت هوشیار