معنی آبستن کردن - فرهنگ فارسی معین
معنی آبستن کردن
- آبستن کردن((~. کَ دَ))
- حامله کردن، باردار کردن
تصویر آبستن کردن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با آبستن کردن
آب تنی کردن
- آب تنی کردن
- غوطه خوردن در آب سرد به قصد خنک شدن، شستن تن در آب
فرهنگ لغت هوشیار
آب تنی کردن
- آب تنی کردن
- غوطه خوردن در آب سرد بقصد خنک شدن
لغت نامه دهخدا