جدول جو
جدول جو

معنی آبچین

آبچین
حوله، پارچه ای که مرده را پس از غسل با آن خشک می کنند، کاغذ آب خشک کن
تصویری از آبچین
تصویر آبچین
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آبچین

آبچین

آبچین
جامه ای که تن مرده را بعد از غسل دادن بدان خشک کنند، کاغذ آب خشک کن
فرهنگ لغت هوشیار

آبچین

آبچین
پارچه ای که بدن خود را پس از شستشو با آن خشک کنند، حوله، پارچه ای که تن مرده را پس از غسل دادن با آن خشک کنند، برای مِثال به پیمان که چیزی نخواهی ز من / ندارم به مرگ آبچین و کفن (فردوسی - ۶/۴۳۱)
آبچین
فرهنگ فارسی عمید

آبتین

آبتین
روح کامل، انسان نیکو کار، نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی، از شخصیتهای شاهنامه
آبتین
فرهنگ نامهای ایرانی

آب چین

آب چین
جامه ای که تن مرده را پس از غسل بدان خشک کنند. (از برهان) :
براهام گفت ای نبرده سوار
همی رنجه داری مرا خوارخوار
بخسبی و چیزت بدزدد کسی
از این در مرا رنجه داری بسی
بخانه درآی ار جهان تنگ شد
همه کار بی برگ و بی رنگ شد
به پیمان که چیزی نخواهی ز من
ندارم بمرگ آبچین و کفن.
فردوسی.
بپوشم (مرا به آیین به جامه ی ْ عجم
کفن وآبچین ده ز کافور نم.
اسدی.
و آن را به عربی مرشحه و مرشف (ربنجنی) و قطیفه گویند.
لغت نامه دهخدا

آبتین

آبتین
نام پدر فریدون، مصحف آتبین. و صاحب برهان معنی آن را نفس کامل و نیکوکار و صاحب گفتار و کردار نیک و اسعدالسعداء آورده است
لغت نامه دهخدا