معنی آبجی - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با آبجی
آبجی
- آبجی
- مخفف آغاباجی که کلمه ترکی است به معنی خواهر، خواهر خواهربزرگ، در خطاب بزنان گویند
فرهنگ لغت هوشیار
آبجی
- آبجی
- خواهر، دختری که با شخص دیگر پدر و مادر مشترک داشته باشد، هم شیره
فرهنگ فارسی عمید
آبجی
- آبجی
- از ترکی ِ آغاباجی، مرکب از: آغا، سید و سیده + باجی، خواهر، در تداول خانگی، خواهر
لغت نامه دهخدا
آبجی
- آبجی
- ظاهراً منسوب به آبج معرب آبه (آوه) ، و محتمل است که آبج محلی دیگر باشد
لغت نامه دهخدا
آبکی
- آبکی
- آنچه مانند آب است مایع روان. مقابل جامد، رقیق تنک گشاده، پر آب آبدار، دانه ای که آب بخود کشیده و آماده جوانه زدن و سبز شدن باشد
فرهنگ لغت هوشیار