آبتابه آبتابه ظرفی فلزین با لوله بلند که در آن آب کنند و بدان دست و رو و دهان را شویند فرهنگ لغت هوشیار
آفتاب آفتاب کنایه از زیبایی و خیره کنندگی، مرکب از آف (مهر، خور) + تاب (فروغ، نور)، نوری که از خورشید به زمین می تابد فرهنگ نامهای ایرانی
آبتابه آبتابه آفتابه، ظرف آب خمره مانند، لوله دار و با دسته که برای شستشو به کار می رود، آبریز، آب دستان، ابریق فرهنگ فارسی عمید
آفتاب آفتاب گرمی، روشنایی و نور خورشید، خورشید، در ورزش در ژیمناستیک، حرکتی که در آن ورزشکار حول میلۀ بارفیکس، روی دارحلقه و یا پارالل رو به جلو به چرخش درمی آید فرهنگ فارسی عمید
آفتاب آفتاب خورشید، شمس، مهر، نور خورشید، شعاع شمس، از سر دیوار گذشتن، نزدیک شدن غروب، پایان عمر، به گل اندودن سعی بیهوده برای پنهان کردن امری آشکار، لبِ بام کن) هنگام پیری و مرگ فرهنگ فارسی معین
آفتاب آفتاب نام رودی است که از انجیرکوه چشمه گیرد به پشت کوه، و آن رافده و آب راهۀ کشکانرود است لغت نامه دهخدا