جدول جو
جدول جو

معنی آب و گل

آب و گل((بُ گِ))
بنا، ساختمان، زمین، ملک، درآمدن، کنایه از به سن رشد و بلوغ رسیدن
تصویری از آب و گل
تصویر آب و گل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آب و گل

آب و گل

آب و گل
بنا ساختمان، زمین ملک. یا آب و گل در جایی داشتن، بنایی یا مزرعه ای داشتن، یااز آب و گل درآمدن یا در آوردن، بسن رشد و بلوغ و نزدیک بدان رسیدن یا رسانیدن، یا حق آب و گل داشتن در... سابقه در استفاده از... داشتن
فرهنگ لغت هوشیار

آب و گل

آب و گل
خانه. بنا. زمین.
- آب و گلی در جایی داشتن، خانه یا مزرعه ای را در آنجا دارا بودن.
- از آب و گل درآمدن یا درآوردن، بسن رشد و بلوغ یا نزدیک به آن رسیدن یا رسانیدن.
، گاه آب و گل گویند و مراد آب و خاک است:
گر خود از اصل بنگریم او را
آب و گل مادر و پدر باشد.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا

آب گل

آب گل
گلاب. عطری که از گل سرخ گیرند: و از وی (از پارس) آب گل و آب بنفشه... خیزد. (حدودالعالم).
از آن پس به آب ِ گُل و بوی خوش
بشستند دست و نشستند کش.
اسدی
لغت نامه دهخدا