معنی آب گردش - فرهنگ فارسی معین
معنی آب گردش
- آب گردش((گَ دِ))
- تند رفتار، تندرو، سریع السیر
تصویر آب گردش
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با آب گردش
آب گردش
- آب گردش
- نوبت آب گرفتن برای کشتزار، تندرو، برای مِثال آبگردش مرکبی کز چابکی هنگام تک / نعل سخت او ز خاک نرم انگیزد غبار (ازرقی - ۲۴)
فرهنگ فارسی عمید