معنی آب قند آب قند((بِ قَ)) شربت قند، قسمی خربزه کاشان که بسیار شیرین و لطیف است تصویر آب قند فرهنگ فارسی معین
آب قند آب قند شربت قند، قسمی خربزه بکاشان که بسیار شیرین و لطیف است. شربت قند، نوعی خربزه شیرین. آب پانیذ آبلوچ فرهنگ لغت هوشیار
آب بند آب بند آنکه آبرا بندکند، آنکه آب در ظرفی ریزد، آنکه ماست و پنیر و سر شیر و خامه سازد، آنکه درزهای ظروف فلزی را با موم مذاب یا قلعی سد کند، آنکه یخ گیرد، دستگاهی مجهز بدرهای متحرک که برای حرکت کشتیها بین دو نقطه رودخانه که هم ارتفاع نیستند بکار رود فرهنگ لغت هوشیار
آب بند آب بند سَّد، کسی که ماست و پنیر و مانند آن را درست می کند، کسی که تَرَک ظروف شکسته را می گرفت فرهنگ فارسی معین
آب بند آب بند کسی که یخ می سازد، آنکه بستنی و پالوده یا ماست و پنیر و خامه درست می کند، سد فرهنگ فارسی عمید