جدول جو
جدول جو

معنی آب سکندر

آب سکندر((بِ س ِ کَ دَ))
آب زندگانی، گویند چشمه ای است در ظلمت که هر از آن بنوشد عمر جاودان پیدا می کند، اسکندر و خضر به دنبال آن رفتند، خضر از آن آب نوشید و عمر جاودان یافت، آب حیات
تصویری از آب سکندر
تصویر آب سکندر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آب سکندر

سد سکندر

سد سکندر
بمعنی سد اسکندر است:
هنگام خیر سست چو نال خزانیند
هنگام شر سخت چو سد سکندرند.
ناصرخسرو.
که سد سکندر نه بدین حدود است و هم از آهن و ارزیز است. (مجمل التواریخ و القصص ص 76).
از حشمت تو بی ربض و خندق و سلاح
سد سکندر است بخارا بمحکمی.
سوزنی.
دام ماهی شود ز زخم خدنگ
گر به سد سکندر اندازد.
خاقانی.
پرده چه باشد میان عاشق و معشوق
سد سکندر نه مانع است و نه حایل.
سعدی.
رجوع به سد اسکندر و سد ذی القرنین و سد یأجوج و مأجوج شود
لغت نامه دهخدا

آب کندن

آب کندن
آب انداختن ماست یا آش سرد و جز آن چون قسمتی از آن را برگرفته باشند. آب انداختن
لغت نامه دهخدا