معنی آب سردکن آب سردکن((سَ. کُ)) دستگاهی معمولاً برقی برای خنک کردن آب آشامیدنی، مقابل آب گرم کن تصویر آب سردکن فرهنگ فارسی معین
آب کردن آب کردن جسم جامد را در آب حل کردن، جسمی را به وسیلۀ حرارت ذوب کردن، گداختن، فروختن کالای بنجل و نامرغوب با حیله و تزویر فرهنگ فارسی عمید
آب کردن آب کردن تذویب. گداختن. اذابه. ذوب. مذاب کردن. حل کردن. محلول ساختن، مجازاً، فروختن چیزی بنهانی. بفروش رسانیدن کالایی کم مشتری و کاسد یا قلب و ناروا. - دل کسی را آب کردن، او را در مطلوب و آرزویی انتظار دادن لغت نامه دهخدا