جدول جو
جدول جو

معنی آب ریختن

آب ریختن((تَ))
داخل کردن آب در ظرفی، ادرار کردن، پیشاب ریختن
تصویری از آب ریختن
تصویر آب ریختن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آب ریختن

آب ریختن

آب ریختن
گودالی که برای آبهای مستعمل مانند آب حمام و مطبخ کنده باشند، مستراح مبرز، ظرفی که از آن آب ریزند آفتابه، دلو (آبکش)، سرازیریهایی که آب آنها برودی میرسد
فرهنگ لغت هوشیار

آب ریختن

آب ریختن
اگر آب پاک بر وی ریخت، دلیل کند که از آن کس خیر و منفعت بدو رسد. واگر آب تیره بود به عکی این است - حضرت دانیال
آب را بر روی زمین ریختن: اشتباه - لوک اویتنهاو
اگر بر زمین آب ریخته شود و جمع شده باشد بطوری که بدون آلودگی پا نتوانید از آن عبور کنید نشان آن است که در کاری ناخواسته وارد می شوید. اگر در حالت خواب اکراه داشتید و نمی خواستید از آن محل آب گرفته بگذرید کاری پیش می آید که مطلوب شما نیست و دست و پاگیر است ولی اگر با اشتیاق خواستید از آنجا بگذرید کاری سرگرم کننده سر راهتان قرار می گیرد که در پایان بی ضرر یا کم ضرر است - منوچهر مطیعی تهرانی
اگر بیند که در خانه که اندر آن آب ریخته بود داخل شد، دلیل کند که غمگین و متفکر گردد .
فرهنگ جامع تعبیر خواب

تب ریختن

تب ریختن
پایان یافتن تب. قطع شدن تب. دور شدن تب:
اگر گرد رهشان شود بیشه گرد
تب از پیکر شیر ریزد چو گرد.
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پر ریختن

پر ریختن
پر افکندن: (آنجا که عقاب پر بریزد از پشه لاغری چه خیزد ک)، مجرد گردیدن از علایق
پر ریختن
فرهنگ لغت هوشیار