جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آب رو

آب رو

آب رو
عرق خوی - آب رخ - آب روی، اعتبار قدر جاه شرف عرض ناموس و آب روی
آب رو
فرهنگ لغت هوشیار

آب رو

آب رو
جای گذشتن آب، آب راه، آب راهه، راه آب، جویی که برای گذشتن آب درست می کنند
آب رو
فرهنگ فارسی عمید

آب جو

آب جو
آبی که در آن جو پوست کنده جوشانیده باشند و مرکب ازآب وگاز کربنیک والکل وغیره میباشد
فرهنگ لغت هوشیار

آب رخ

آب رخ
آبرو، شرف، اعتبار، ارج و قدر، نیک نامی، برای مِثال خاقانیا زنان طلبی آب رخ مریز / کآن حرص کآب رخ برد آهنگ جان کند (خاقانی - ۸۶۰)
آب رخ
فرهنگ فارسی عمید

شب رو

شب رو
رونده در شب، کسی که هنگام شب به راهی برود یا سفر کند، کنایه از دزد و راهزن، کنایه از عسس
شب رو
فرهنگ فارسی عمید

آب رز

آب رز
آبی که از شاخه های بریدۀ تاک بچکد، باده، می، برای مِثال آب رَز باید که باشد در صفا چون آب زر / گر ز زرّ مغربی ساغر نباشد گو مباش (ابن یمین - ۱۱۶)، آب زهر
آب رز
فرهنگ فارسی عمید