جدول جو
جدول جو

معنی آب رفتن

آب رفتن((رَ تَ))
کوتاه شدن جامه در اثر شستن، بی آبرو شدن
تصویری از آب رفتن
تصویر آب رفتن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آب رفتن

آب رفتن

آب رفتن
جریان آب - رفتن آب، کوتاه شدن جامه تازه پس از شسته شدن آن، خارج شدن منی جاری شدن آب مرد، بی عزت شدن خوار گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار

آب گرفتن

آب گرفتن
عصاره گرفتن، استخراج شیره میوه، به آبرو و اعتبار رسیدن
آب گرفتن
فرهنگ فارسی معین

شب رفتن

شب رفتن
در شب راه پیمایی کردن. در تاریکی رفتار نمودن. به هنگام شب راهی شدن، شب به پایان رسیدن:
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید
شب را چه گنه قصۀ ما بود دراز.
محزون تبریزی
لغت نامه دهخدا

آب رفت

آب رفت
سنگی که در جریان آب بطول زمان ساییده و لغزان و مایل بگردی شده باشد، ته نشین آب رودخانه ها. (فرهنگستان زمین شناسی).
لغت نامه دهخدا