جدول جو
جدول جو

معنی آب چیلک

آب چیلک((لَ))
پرنده مهاجری که جثه کوچک، سر گرد، منقار دراز و باریک و پاهای بلند دارد و در کنار نهرها زندگی می کند و از کرم ها و حشره ها تغذیه می کند
تصویری از آب چیلک
تصویر آب چیلک
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آب چیلک

آب چین

آب چین
جامه ای که تن مرده را پس از غسل بدان خشک کنند. (از برهان) :
براهام گفت ای نبرده سوار
همی رنجه داری مرا خوارخوار
بخسبی و چیزت بدزدد کسی
از این در مرا رنجه داری بسی
بخانه درآی ار جهان تنگ شد
همه کار بی برگ و بی رنگ شد
به پیمان که چیزی نخواهی ز من
ندارم بمرگ آبچین و کفن.
فردوسی.
بپوشم (مرا به آیین به جامه ی ْ عجم
کفن وآبچین ده ز کافور نم.
اسدی.
و آن را به عربی مرشحه و مرشف (ربنجنی) و قطیفه گویند.
لغت نامه دهخدا

آب چلو

آب چلو
آبی که برنج در آن جوشیده باشد و آن را آبریس و آشام و آشاب نیز گویند
لغت نامه دهخدا

آب یک

آب یک
نام محلی از توابع قزوین، کنار جادۀ طهران، میان ینگی امام و قشلاق بفاصله 65800 گز از طهران. این قریه دارای معادن ذغال سنگ است بدرۀ کوچکی واقع در شمال غربی بفاصله 4000 گز. زغال سنگ آب یک دارای 7500کالری حرارت است و بسهولت به کک تبدیل تواند شدن
لغت نامه دهخدا