جدول جو
جدول جو

معنی آب جو

آب جو((~ِ جُ))
نوشابه الکلی ضعیف که از مالتوز و مخمر آب جو تهیه شود، ماءالشعیر، شراب جو، فوگان، فقاع
تصویری از آب جو
تصویر آب جو
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آب جو

آب جو

آب جو
آبی که در آن جو پوست کنده جوشانیده باشند و مرکب ازآب وگاز کربنیک والکل وغیره میباشد
فرهنگ لغت هوشیار

آب جو

آب جو
فوگان. فقاع. فقع. نبیدجو. آخسمه. آخمسه. جعه. و قسم ستبر آن را بوزه گویند، ماءالشعیر. آبی که در آن جو مقشر جوشانیده باشند مداوا را
لغت نامه دهخدا

آب رو

آب رو
عرق خوی - آب رخ - آب روی، اعتبار قدر جاه شرف عرض ناموس و آب روی
آب رو
فرهنگ لغت هوشیار

آب جوش

آب جوش
آبی که در حال جوشیدن است آب جوشان، آب گرم معدنی، آبی که در آن جوش یعنی بی کربنات سود و اسید طرطیر کنند و مانند گوارشی بیاشامند
فرهنگ لغت هوشیار

آب رو

آب رو
جای گذشتن آب، آب راه، آب راهه، راه آب، جویی که برای گذشتن آب درست می کنند
آب رو
فرهنگ فارسی عمید