معنی آب تلخ
- آب تلخ((بِ تَ))
- شراب، عرق
واژههای مرتبط با آب تلخ
آب تلخ
- آب تلخ
- شراب، عرق
آب تلخ
- آب تلخ
- شراب، عرق
آب تل
- آب تل
- تل یا پشته ای از سنگ و شن که در ته دریا یا رودخانه واقع شده و برای کشتی ها خطرناک است
آب سرخ
- آب سرخ
- شراب، خمر
آب چلو
- آب چلو
- آبی که برنج در آن جوشیده باشد ابریس آشام آشاب
آب تنی
- آب تنی
- شستشوی تن در آب غوطه خوردن در آب
آب تره
- آب تره
- از تیره چلیپائیان با ارتفاع 10 تا 60 سانتیمتر که غالبادر کنار جویبارها و مسیرجریان آب روید. گلهایش کوچک و سفید و بصورت خوشه است بولاغ اوتی شاهی آبی
آب طلع
- آب طلع
- عرقی که از شکوفه خرما گیرند طلعانه
آب طلا
- آب طلا
- آب زر، آب اکلیل. آب اکلیل
