معنی آب پاش - فرهنگ فارسی معین
معنی آب پاش
- آب پاش
- آلتی دسته دار و سر پهن و سوراخ سوراخ برای آب دادن به گیاهان
تصویر آب پاش
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با آب پاش
آب پاش
- آب پاش
- آوندی که بدان بر زمین و گُل و چمن آب پاشند، رشاشه، آب پاچ
لغت نامه دهخدا
آب پاشی
- آب پاشی
- پاشیدن آب با آب پاش و مانند آن بر زمین و باغچه و جز آن. عمل آب پاشیدن بر گل
فرهنگ لغت هوشیار
آب پاشی
- آب پاشی
- شغل و عمل آب پاش، پاشیدن آب بر زمین و باغچه و گل یا چیز دیگر
فرهنگ فارسی عمید