جدول جو
جدول جو

معنی آب بها

آب بها((بَ))
پولی که در ازای آب دهند، حق الشرب
تصویری از آب بها
تصویر آب بها
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آب بها

آب بها

آب بها
پولی که در بهای آب می دهند، حق الشرب، آبپاش، ظرفی فلزی و دسته دار که سر لولۀ آن سوراخ های ریز دارد و برای آب پاشیدن روی گل ها یا زمین به کار می رود، کسی که شغل او آبپاشی بر روی گل ها وگیاهان است
آب بها
فرهنگ فارسی عمید

آب بقا

آب بقا
آبِ زِندِگی، آب چشمه ای در ظلمات که هرکس از آب آن بیاشامد عمر جاویدان پیدا می کند و هرگز نمی میرد و خضر پیغمبر از آن آب نوشیده است، نوشاب، چِشمِۀ حَیات، جان اَفزا، شَربَتِ حَیَوان، عِینُ الحَیات، چِشمِۀ زِندِگی، چِشمِۀ خِضر، چِشمِۀ اِلیاس، آبِ حِیوان، آبِ حَیات، چِشمِۀ نوش، آبِ خِضر، جان فَزا، چِشمِۀ حِیوان، ماالحَیاة
آب بقا
فرهنگ فارسی عمید