جدول جو
جدول جو

معنی آب انگور

آب انگور((بِ اَ))
فشرده انگور، شراب، باده
تصویری از آب انگور
تصویر آب انگور
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آب انگور

آب انگور

آب انگور
افشرۀ انگور، آبی که از انگور رسیده بگیرند، شراب، عرق، می، باده
آب انگور
فرهنگ فارسی عمید

آب انگور

آب انگور
شراب. باده:
آب انگور بیارید که آبان ماهست
آب انگور خزانی را خوردن گاهست.
منوچهری.
ای یارِ سرود و آب انگور
نه یار منی بحق والطور.
ناصرخسرو.
زاهد گوید که جنت و حور خوش است
من میگویم که آب انگور خوش است.
خیام.
زآب انگور، نار طبع مکش
زآتش باده آب روی مبر.
سنائی
لغت نامه دهخدا

آش انگور

آش انگور
سیاه دِرَخت، درختی با شاخه های پرخار برگ های دندانه دار گل های کوچک زرد، میوۀ تیره رنگ با سه یا چهار دانه که طعم تلخ و بوی نامطبوع دارد و از آن شیره ای می گیرند که در طب به عنوان مسهل به کار می رود، خوشه اَنگور، اَشَنگور، خَرزَل، کُلی کَک، شوکة الصباغین، شجرة الدکن، نرپرُن، نرپرون
آش انگور
فرهنگ فارسی عمید

آب انبار

آب انبار
حوض بزرگ رو پوشیده در زیر قسمتی از بنا حفر شده جهت ذخیره کردن آب
آب انبار
فرهنگ لغت هوشیار

سگ انگور

سگ انگور
گیاهی است علفی و یکساله از تیره بادمجانیان که در حقیقت یکی از گونه های تاجریزی محسوب میشود. ارتفاعش در حدود نیم متر و در کنار گردابها و اراضی مزروع اغلب نقاط اروپا و هندوستان و آمریکای شمالی و ایران (خراسان) میروید. ریشه اش مایل به سفید و ساقه اش راست و برگهایش بیضوی و کامل و کم و بیش دندانه دار و سبز تیره است. گلهای آن کوچک و سفید است. میوه سگ انگور کروی شکل است و پس از رسیدن بنفش تیره میشود عنب الثعلب تاجریزی سیاه
فرهنگ لغت هوشیار

آب انبار

آب انبار
حوض بزرگ روپوشیده در زیرزمین که سقف آن را با آجر می سازند، جای ذخیره کردن آب
آب انبار
فرهنگ فارسی عمید

سگ انگور

سگ انگور
تاجریزی، گیاهی پایا علفی پرشاخه و بالارونده با برگ های پهن و دندانه دار، گل های سفید و میوه های ریز و سرخ رنگ شبیه دانۀ انگور که در کنارۀ جنگل ها و ساحل رودخانه ها می روید و بلندیش تا دو متر می رسد، جوشاندۀ ساقه های آن در طب قدیم به عنوان معرق و تصفیه کنندۀ خون در طب به کار می رفته، اَنگور روباه، روباه رَزَک، روباه رَزه، روباه تُربَک، روس اَنگروه، روس اَنگُرده، سَکَنگور، سَگَنگور، روپاس، بارَج، پارَج، اَورَنج، اَولَنج، عِنَبُ الثَعلَب، لَما، ثَلِثان، تاجریزی پیچ
سگ انگور
فرهنگ فارسی عمید

آب انبار

آب انبار
جایی سرپوشیده برای ذخیره کردن آب در زیرزمین، آبدان، آبگیر
آب انبار
فرهنگ فارسی معین