جدول جو
جدول جو

معنی ایلخان

ایلخان
رییس ایل، خان قبیله، عنوان سلاطین مغول ایران
تصویری از ایلخان
تصویر ایلخان
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ایلخان

ایلخان

ایلخان
ترکی سروده بر نام شاهان مغول رئیس ایل خان قبیله، عنوان سلاطین مغول ایران، جمع ایلحانان
فرهنگ لغت هوشیار

ایلخان

ایلخان
رئیس ایل، سرپرست ایل، خان قبیله، دورۀ مغول، عنوان امرا و رؤسا و سردستگان
ایلخان
فرهنگ فارسی عمید

ایلخان

ایلخان
نام ممدوح بندگی شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی، (شرفنامه) (آنندراج) (مؤید الفضلاء) :
تا گردنان روی زمین منزجرشدند
گردن نهاده بر خط فرمان ایلخان،
سعدی،
خط مسلسل شیرین که گر نیارم گفت
بخط صاحب دیوان ایلخان ماند،
سعدی،
بصدر صاحب دیوان ایلخان نالم
که در ریاست او جور نیست بر مسکین،
سعدی،
بهر کسی نتوان گفت حال و قصۀ خویش
مگر به صاحب دیوان ایلخان گویم،
سعدی، آواز، (منتهی الارب) (آنندراج)، ماسمعت له ایلمه، (ناظم الاطباء)، درد، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

ایلخان

ایلخان
خان و فرمانروای ایل، لقب سلاطین مغول است، (برهان) (آنندراج) (هفت قلزم)، عنوان سلاطین مغول ایران، ج، ایلخانان، (فرهنگ فارسی معین)، نامی که مغولان به شاهان خود میدادند، (حاشیۀ برهان چ معین) : بعد از ایشان یرلیغ ایلخان بزرگ ارغون خان به امضاء آن احکام پیوست، (تاریخ غازان ص 224)
لغت نامه دهخدا

ایلان

ایلان
دهی است در دو فرسنگی جنوب سروستان، (فارسنامۀ ناصری)
جاییست نزدیک مراکش از بلاد بربر، (مراصدالاطلاع)
لغت نامه دهخدا