جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ایراک

ایراک

ایراک
زیرا که، (آنندراج)، بدان سبب که، از این رو که:
دسترست نیست جز بخواب وخور ایراک
شهر جوانی پر از زر است و وشانه،
ناصرخسرو،
سخن باید که پیش آری خوش ایراک
سخن بهتر بسی از پیشیاره،
ناصرخسرو،
پرهیز کن از جهل به آموختن ایراک
جهلت مثل عورت و پرهیز ازار است،
ناصرخسرو،
حلاج دکان گذاشت ایراک
جز آتش در دکان ندیدست،
خاقانی،
ترا بمهره و حقه فریفتند ایراک
چو حقه بیدل و مغزی چو مهره بی سروپا،
خاقانی،
نبازد بر جهان خاقانی ایراک
جهان امروز چون اویی ندارد،
خاقانی
لغت نامه دهخدا

اتراک

اتراک
گذاشتن، ماندن، جمع ترک، ترکان گذاشتن رها کردن واگذاشتن، جمع ترک ترکان
فرهنگ لغت هوشیار

ادراک

ادراک
درک، پی بردن، فهم مارش، دریافت، رسش هم آوای دهش: رسیدن میوه به پختگی و رسیدن کودک به بالندگی وابا در رسیدن به در رسیدن کسی را الحاق وصول، رسیدن کودک به بلوغ و میوه و حاصل گیاه به پختگی، در یافتن فهم کردن بر رسیدن درک کردن، عملی که بواسطه قوای مدرکه انجام میگردد و آن عبارت است از حصول صور اشیا نزد عقل یا نفس ناطقه و یا عبارت از حصول صور مدرکات است نزد مدرک
فرهنگ لغت هوشیار

ازیراک

ازیراک
زیرا که ازایرا که ازاین رو که از این جهت که بدین سبب که
ازیراک
فرهنگ لغت هوشیار

اشراک

اشراک
مشترک شدن وشریک دانستن کسی را برای خدا، جمع شریک، هنبازان همباگان هنباز کردن، هنبازشدن همباگی، همخدایی برای خدا هنباز ترشیدن جمع شریک انبازان شریکان. شریک قرار دادن انباز کردن کسی را در خود شریک کردن، شریک دانستن برای خدا شریک بخدا
فرهنگ لغت هوشیار

ایران

ایران
مکان آریائیان، محل زندگی آریائی ها، نام کشور باستانی ما، از نظر لغوی هم ریشه با کلمه آریا و ایرج
ایران
فرهنگ نامهای ایرانی