جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ایتوک

ایتوک

ایتوک
مژده، نوید، خبر خوش، برای مِثال از کلک توست نصرت دین محمدی / ایتوک ده به شاه که کلکم حسام توست (سوزنی- مجمع الفرس - ایتوک)
ایتوک
فرهنگ فارسی عمید

ایتوک

ایتوک
مژده یعنی خبر خوش، (آنندراج)، مژده، (رشیدی) (جهانگیری)، مژده و نوید، (هفت قلزم)، مژده و نوید و خبر خوش، (ناظم الاطباء) :
از کلک تست نصرت دین محمدی
ایتوک ده بشاه که کلکم حسام تست،
سوزنی،
، (از ’اج ل’) دوا کردن درد گردن کسی را، بند کردن و بازداشتن کسی را، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

استوک

استوک
ویژگی کالایی که معیوب شده و از قیمتش کاسته شده است، انبار، در ورزش قسمت برجسته ای که زیر کفش فوتبال قرار دارد
استوک
فرهنگ فارسی عمید