جدول جو
جدول جو

معنی اولیویه

اولیویه((اُ یِ))
الویه، یکی از انواع سالادها که معمولاً از سیب زمینی، تخم مرغ، گوشت مرغ، خیارشور، سس و افزودنی های دیگر تهیه می شود
تصویری از اولیویه
تصویر اولیویه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اولیویه

املیسیه

املیسیه
املیسی. نوعی از انار که دانه ندارد. شمبا. شنبا. (یادداشت مؤلف). و رجوع به املیسی شود
لغت نامه دهخدا

اسلیمیه

اسلیمیه
اسلیونو. شهریست در روم ایلی شرقی، در دامنۀ جنوبی کوه ’قوجه بلکان’ بر نهری از توابع شط دانوب در 132هزارگزی شمال ادرنه. کارخانه های مشهور عبابافی دارد و گلاب گیری در این محل بسیار رایج است. زمانی اسلحۀ خوب در اینجا میساختند. در زمان ادارۀ عثمانی سمت مرکز لوایی داشت و هر سال یک بار در این شهر بازار مکاره ترتیب میدادند. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به اسلیون شود
لغت نامه دهخدا

اوریوله

اوریوله
شهری قدیم از اعمال اندلس از ناحیۀ تدمیر. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا

اوریوله

اوریوله
شهری است به اسپانیا. (معجم المطبوعات). نام قصبه ایست در اسپانیول در جهت جنوبی بلنسیه و این همان خطه ای میباشد که در زمان اعراب تدمیر نامیده می شد. این قصبه در ساحل نهر شقوره و 20 کیلومتری از شمال شرقی مرسیه واقع گشته و جمعیت آن به 18000 تن بالغ می گردد باغ و باغچه های فراوان دارد و در زمان اعراب کثرت و لطافت و لذت میوه هایش مشهور و مسقط رأس پاره ای از مشاهیر علما نیز بوده است. (قاموس الاعلام)
لغت نامه دهخدا