جدول جو
جدول جو

معنی اوقاب

اوقاب((اَ یا اُ))
جمع وقب، گودی که در آن آب جمع شود، هر گودی در اندام مانند گودی چشم
تصویری از اوقاب
تصویر اوقاب
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اوقاب

اوقاب

اوقاب
جَمعِ واژۀ وَقْب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رخنه های خانه، سنگ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (المنجد) (آنندراج) ، جای سخت. (منتهی الارب) (المنجد)
لغت نامه دهخدا

احقاب

احقاب
بر ترک خود سوار کردن، جمع حقیق، سزاواران، جمع حقب، زمان های دراز
احقاب
فرهنگ لغت هوشیار