جدول جو
جدول جو

معنی اورمز

اورمز((اُ مَ یا مُ))
اهورامزدا، خدای بزرگ، سیاره مشتری، نام اولین روز از هر ماه خورشیدی، اورمزد
تصویری از اورمز
تصویر اورمز
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اورمز

اورمز

اورمز
پسرزادۀ اسفندیار که پسر بهمن باشد. (برهان) (ناظم الاطباء) :
کمین بندۀ تو بود اورمز
که توچون شبانی و ایشان چو بز.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

اورمز

اورمز
اورمزد. ستارۀ مشتری. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (برهان). آنرا ازاوش نیز خوانند. (آنندراج).
لغت نامه دهخدا

اورمزد

اورمزد
هرمز، از نامهای خداوند در آیین زرتشت، نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام ستاره مشتری، نام یکی از پادشاهان ساسانی
اورمزد
فرهنگ نامهای ایرانی

اورمک

اورمک
پارچه پشمینه صوف، که و طاقی پشمین، امروز جامه ایست پنبه یی برنگ خاکستری
فرهنگ لغت هوشیار

اورمزد

اورمزد
اهورامزدا، خدای بزرگ، سیاره مشتری، نام اولین روز از هر ماه خورشیدی
اورمزد
فرهنگ فارسی معین