جدول جو
جدول جو

معنی اورانیوم

اورانیوم((اُ))
فلزی است گرانبها به رنگ خاکستری دارای تشعشعات رادیواکتیو که در طبیعت به صورت مرکب وجود دارد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اورانیوم

اورانیوم

اورانیوم
عنصر فلزی رادیوآکتیو و نقره فام و بسیار سخت (علامت شیمیایی آن U). فعالیت شیمیایی آن زیاد است. کانه های عمده آن پچبلند و کارنوتیت میباشد که عظیمترین ذخایر آنها در کانادا و جمهوری کنگو (کنگوی سابق بلژیک) قرار دارد. ذخایر موجود در چکسلواکی از جنبۀ تاریخی اهمیت دارد. اورانیوم سه همجای (= ایزوتوپ) طبیعی دارد و تاکنون چندین همجای مصنوعی آن ساخته شده است. همجاهای طبیعی اورانیوم دارای اعداد جرمی 238 و 235 و 234 هستند و آنها را بترتیب به U238 و U235 و U234 نمایش میدهند. اورانیوم طبیعی مشتمل بر این سه همجاست (بترتیب 99/27 و 0/72 و 0/006 درصد) اورانیوم را میلادی هَ. کلاپروت در سال 1789م. کشف و به افتخار کشف 1781م. اورانوس بتوسط هرشل نامگذاری کرد. اگرچه این عنصر در بعضی از اکتشافات فیزیکی (مانند رادیو آکتیویته) نقش عمده ای داشت تا سال 1940 مورد استعمال صنعتی چندانی نداشت. کشف شکافت هستۀ اورانیوم و آزاد شدن انرژی اتمی اهمیت فراوان این عنصر را آشکار ساخت و از سال 1945م. مساعی فراوان برای کشف و بهره برداری منابع اورانیوم بعمل آمده است. شکافتن هستۀ اورانیوم بوسیلۀ بمباران با نوترون ها بعمل می آید. هستۀ U235 با گرفتن یک نوترون میشکافد و انرژی رها میکند. اورانیوم U238 با گرفتن یک نوترون نمی شکافد ولی میتوان از آن پلوتونیوم بدست آورد که عنصری شکافت پذیر است. (دایرهالمعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا

اورانیم

اورانیم
عنصری فلزی، براق، خاکستری و نسبتاً گرم، دارای تشعشعات رادیواکتیو که بیشتر به صورت اکسید اورانیوم همراه سنگ معدن سرب یافت می شود و با شکافت هستۀ آن انرژی اتمی به وجود می آید
اورانیم
فرهنگ فارسی عمید

اومانیسم

اومانیسم
برگرفته از واژه لاتینی هومو (Homo)، انسان. انسان گرایی، شامل هر نظام فسلفی یا اخلاقی می شود که آزادی و حیثیت انسان مرکزیت آن را تشکیل می دهند، یونانیان و رومیان قدیم پیرو اومانیسم بودند. این نام به طور اخص به نهضتی گفته می شود
اومانیسم
فرهنگ فارسی معین

اومانیسم

اومانیسم
انسان دوستی، نهضت فکری که هدف آن بالا بردن مقام و حیثیت انسانی است
اومانیسم
فرهنگ فارسی عمید

اورانیان

اورانیان
در تاریخ جهانگشای جوینی نام قبیله ای ذکر شده است از ترکان: از لشکر سلطان اورانیان که هم از قبیل اعجمیان بودندی، (جهانگشای جوینی)، و اغلب لشکر او جماعتی ترکان بودند از خیل خویشان مادرش که ایشان را اورانیان خواندندی، (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا