معنی اوجاع - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اوجاع
اوجاع
- اوجاع
- جَمعِ واژۀ وَجَع. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (دهار) (غیاث اللغات) (آنندراج). دردها. (غیاث اللغات). دردمندی ها. (آنندراج). رجوع به وجع شود
لغت نامه دهخدا
اوجام
- اوجام
- جمع وجم، ستبرترها، دراز تر، ناکسان، کمینگان، فرسنگسارها، سنگ های بر هم نهاده کالار
فرهنگ لغت هوشیار