جدول جو
جدول جو

معنی انگشت نگاری

انگشت نگاری((~. نِ))
ضبط کردن آثار خط های سر انگشتان
تصویری از انگشت نگاری
تصویر انگشت نگاری
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با انگشت نگاری

انگشت نگاری

انگشت نگاری
عملی که از روی اثر انگشتها میتوان اشخاص مختلف را شناخت
انگشت نگاری
فرهنگ لغت هوشیار

انگشت نگاری

انگشت نگاری
ضبط اثر خط های سر انگشتان به ویژه انگشت اشاره برای شناسایی یا امضا
فرهنگ فارسی عمید

انگشت نگاری

انگشت نگاری
عملی است که از روی اثر انگشتها می توان اشخاص مختلف را شناخت، زیرا که خطهای مختلف سر انگشتان هرکس با دیگری اختلاف دارد. (از واژه های فرهنگستان) ، حلقه ای که گوی گریبان را در آن اندازند. (از برهان قاطع) (از فرهنگ سروری). حلقه ای که گوی گریبان و تکمۀ کلاه در آن کنند. (از انجمن آرا) (از آنندراج) :
ای کریمی که کند چرخ ز خورشید هلال
جامۀ جاه ترا هر سر مه گوی انگل.
کمال اسماعیل (از آنندراج).
، تکمه و گوی گریبان. (برهان قاطع). و رجوع به انگله، انگول، انگوله، انگیل و انگیله شود، گیاه یا حیوانی که تمام یا مدتی از عمرش از موجود زندۀ دیگری (میزبان) غذا دریافت می کند. بسیاری از باکتریهای بیماری زا، آغازیان، کرمها، قارچها و حشرات جزو انگلها هستند. (از دایرهالمعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا

انگشت نمایی

انگشت نمایی
معروفیت شهرت (بنام نیک)، شهرت ببدی (غالبا بمعنی اخیر مستعمل است)
انگشت نمایی
فرهنگ لغت هوشیار

انگشت نمایی

انگشت نمایی
شهرت کردگی درنیک نامی و یا بدنامی ولی در بدنامی بیشتر استعمال میکنند. (ناظم الاطباء). معروفیت. رسوایی:
عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهل است تحمل نکنم بار جدایی.
سعدی.
لغت نامه دهخدا