معنی انفضام - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با انفضام
انفطام
- انفطام
- باز ایستادن، به پایان رسیدن، باز گرفتن چون کودک را از شیر
فرهنگ لغت هوشیار
انفضاج
- انفضاج
- روشن شدن کران (افق)، سر باز کردن پیله (دمل تازی معین)، سست شدن کار
فرهنگ لغت هوشیار
انهضام
- انهضام
- گواریدن و گوارد شدن. (منتهی الارب). گوارا شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). طعام سریعالانهضام، طعام زودگوارا در برابر بطی ٔ الانهضام. (آنندراج). طعام زودگذرنده و گوارا. (ناظم الاطباء). گوارنده شدن. (تاج المصادر بیهقی). گواریده شدن. (المصادر زوزنی).
لغت نامه دهخدا