معنی انفتاق - فرهنگ فارسی معین
معنی انفتاق
- انفتاق((اِ فِ))
- شکافته گردیدن، جدا شدن
تصویر انفتاق
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با انفتاق
انفتاق
- انفتاق
- گشادگی فراخی فربهی جدا شدن شکافته گردیدن، گشاده شدن فرج زن، شکافتگی گشادگی
فرهنگ لغت هوشیار
انفتاق
- انفتاق
- رسیدن شتر را بیماری میان پستان و ناف که گاه مهلک باشد، یقال انفتقت الناقه. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پاره پاره شدن. (تاج المصادر بیهقی نسخۀ خطی کتاب خانه لغت نامه ورق 228 الف) (مصادر زوزنی). انتثار. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
انفلاق
- انفلاق
- پاره پاره گشتن شکافتگی شکافته شدن، شکافتگی. شکافته شدن
فرهنگ لغت هوشیار