جدول جو
جدول جو

معنی انطماس

انطماس((اِ طِ))
نیست شدن، محو گر دیدن، ناپیدایی
تصویری از انطماس
تصویر انطماس
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با انطماس

انطماس

انطماس
ناپدید گردیدن و پوشیده شدن و محو و پاک گردیدن خط. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). پاک گردیدن و مندرس گردیدن. (از اقرب الموارد). ناپدید شدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا

انغماس

انغماس
فروشدن در آب، زیر آب رفتن، در تصوف فرو رفتن در مادیات و تعلقات جسمانی که انسان را از توجه به عالم قدس باز دارد
انغماس
فرهنگ فارسی عمید

اندماس

اندماس
درآمدن در دیماس. (منتهی الارب). درآمدن در دیماس و خانه تاریک و گلخن و حمام و جز آن. (ناظم الاطباء). درآمدن در دیماس یعنی خانه زمین و حمام. (آنندراج). به دیماس داخل شدن. (از اقرب الموارد). و رجوع به دیماس شود
لغت نامه دهخدا