معنی انصاب - فرهنگ فارسی معین
معنی انصاب
- انصاب
- جمع نصب، مجسمه هایی که اعراب پیش از اسلام آن ها را پرستش می کردند
تصویر انصاب
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با انصاب
انصاب
- انصاب
- جمع نصب، سنگهائی که گرداگرد کعبه بر پا میکردند و می پرسیدند و بر آنها ذبح و قربانی میکردند
فرهنگ لغت هوشیار
انداب
- انداب
- جمع ندبه، داغ ها، نشان ها، بر پوست کندگی زخم، خود به سیج افکندن، به رنج افکندن
فرهنگ لغت هوشیار