معنی انستیتو - فرهنگ فارسی معین
معنی انستیتو
- انستیتو
- مؤسسه تربیتی و فرهنگی، مرکز علمی یا تحقیقاتی
تصویر انستیتو
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با انستیتو
انستیتو
- انستیتو
- مؤسسه، تشکیلات یا سازمانی برای انجام کارهای خاص
فرهنگ فارسی عمید
انستیتو
- انستیتو
- انجمن علمی یا ادبی. (فرهنگ فارسی معین). مؤسسه یا سازمان علمی یا ادبی یا هنری
لغت نامه دهخدا
انسیت
- انسیت
- الفت و مؤانست. (ناظم الاطباء). و رجوع به انسیه شود، روان شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (ازاقرب الموارد) ، منفجر شدن خون از رگ. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). دمیدن خون. (تاج المصادر بیهقی). روان شدن خون. (یادداشت لغت نامه)
لغت نامه دهخدا