بعربی اسطوخودوس است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به اسطوخودوس شود، فروافتادن پشم و افکندن آن را (لازم و متعدی). (منتهی الارب) (آنندراج). فروافتادن و بریده شدن پشم و پر. فرو افکندن. پر و پشم را. (از اقرب الموارد). پر و پشم و موی بیفکندن حیوان و بیوفتیدن آن. (تاج المصادر بیهقی). پر یا پشم بیفکندن حیوان. (مصادر زوزنی) ، شاخه بیرون آوردن درخت صلیان و فروانداختن آن را، هنگام پشم ریختن رسیدن ستور را، پیشی گرفتن بر قوم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
مردم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بشر غیر جن و فرشته. (از اقرب الموارد). واحد آن اِنسی ّ و اَنَسی است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، اُناس و اَناسی ّ. (از اقرب الموارد). ج، اَناسی و اناسی و اَناسیَّه و اناس. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). ج، آناس و واحد اِنسی ّ برای مذکر و اِنسیَّه برای مؤنث است ودر محیط المحیط و اقرب الموارد و المنجد جمع آن بخطا اَناس و اناسی آمده. (از المرجع) : کان رجال من الانس. (قرآن 6/72) ، باز روییدن درخت از بن سپس بریدن. (منتهی الارب). بازروییدن درخت از بن پس از بریدن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). واتولیدن و رستن درخت پس ازبرش. (یادداشت مؤلف) ، بتازیانه درخستن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)