جدول جو
جدول جو

معنی انزال

انزال((اِ))
فرو فرستادن، فرودآوردن، خارج شدن منی
تصویری از انزال
تصویر انزال
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با انزال

انزال

انزال
شوس دادن (شوس منی)، فرو فرستادن، فرود آوردن، درخواست، جمع نزل، خوراکی ها خوردنی ها جمع نزل فرو فرستادن فرود آوردن: انزال کتب آسمانی، انزال منی یا انزال منی. اخراج آب مرد. یا سرعت انزال. زود فرود آمدن آب مرد
فرهنگ لغت هوشیار

انزال

انزال
فروفرستادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان القرآن جرجانی) (مؤید الفضلاء). نازل کردن. (از اقرب الموارد). یقال: انزله انزالاً و منزلاً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، بانزهت تر. (ناظم الاطباء). نزه تر. (یادداشت مؤلف) : و بلادالصین انزه (من بلادالهند) . (اخبارالهند از یادداشت مؤلف). و اما سغد سمرقند، فانها انزه الاماکن الثلاثه التی ذکرناها. (صورالاقالیم اصطخری از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

انزال

انزال
جَمعِ واژۀ نُزل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). چیزهایی که پیش مهمان فرود آینده نهند: پوشیده بخطها و نامه ها و طرائف گرگان و دهستان جز از آنچه در جملۀ انزال امیرمحمود فرستاده بود. (تاریخ بیهقی چ فیاض - غنی ص 135). به ابواب تشریفات و انواع انزال و... او را و اتباع او را مراعات تمام فرمود. (ترجمه تاریخ یمینی ص 104).
خوش کند آن دل که اصلح بالهم
رد من بعدالتوی انزالهم.
مولوی (مثنوی).
و رجوع به نزل شود
لغت نامه دهخدا

انبال

انبال
جمع نبل، تیرها تیر دادن، آموزش تیر اندازی، تیر راستبر گرداندن
انبال
فرهنگ لغت هوشیار