جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اندراج

اندراج

اندراج
به آخر رسیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). انقراض. (از اقرب الموارد). یقال اندرج القوم. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا

اندماج

اندماج
درآمدن، یگانگی در آمدن در امری داخل شدن، استوار شدن
اندماج
فرهنگ لغت هوشیار

اندراس

اندراس
ژندگی کهنه شدن پاره پاره شدن، کهنگی پاره پاره شدگی
اندراس
فرهنگ لغت هوشیار

اندراء

اندراء
از دور رسیدن، پراکنیدن پراکنده شدن، دور رفتن تندابه (سیل)
اندراء
فرهنگ لغت هوشیار

انفراج

انفراج
رخنه یافتن، شکافته شدن، بی اندوهی گشاده دلی، رهایی بی اندوه شدن، وا شدن اندوه، گشایش (خاطر)
فرهنگ لغت هوشیار