جدول جو
جدول جو

معنی اندام دادن

اندام دادن((~. دَ))
نظم دادن، شکل دادن
تصویری از اندام دادن
تصویر اندام دادن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اندام دادن

اندام دادن

اندام دادن
نظم دادن. مرتب ساختن. آراستن. (فرهنگ فارسی معین). خوش اسلوب و خوش ترکیب ساختن. (آنندراج). اصلاح کردن:
ز الزام پیاپی مدعی ملزم نمی گردد
اگر صدسال اندامش دهی آدم نمی گردد.
صائب (از آنندراج).
لغت نامه دهخدا

انجام دادن

انجام دادن
اجرا کردن عمل کردن، بپایان رسانیدن کامل کردن
انجام دادن
فرهنگ لغت هوشیار

انجام دادن

انجام دادن
اجرا کردن، پایان دادن، به پایان رساندن، سامان دادن
انجام دادن
فرهنگ فارسی عمید