جدول جو
جدول جو

معنی انجیردن

انجیردن((اَ دَ))
انجیر، سوراخ کردن، سفتن
تصویری از انجیردن
تصویر انجیردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با انجیردن

انجیردن

انجیردن
سوراخ کردن. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (شرفنامۀ منیری) (مؤید الفضلاء) (فرهنگ سروری) (فرهنگ فارسی معین). سفتن. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). تثقیب. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

انجیربن

انجیربن
درخت انجیر، میوه ای درشت و شیرین و گوشت دار به رنگ های زرد و قرمز که درون آن پر از دانه های ریز است، درخت این میوه از تیرۀ انجیریان، با برگ های شکاف دار و پوست خاکستری که در اقسام متعدد وجود دارد
انجیربن
فرهنگ فارسی عمید

انجیردان

انجیردان
دهی است از بخش بستک شهرستان لار با 177 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و خرماست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

انجیربن

انجیربن
درخت انجیر. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

انجیران

انجیران
دهی است از بخش مریوان شهرستان سنندج با 250 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا