جدول جو
جدول جو

معنی انجاد

انجاد
جمع نجد، زمین بلند، آن چه بدان خانه را زینت کنند
تصویری از انجاد
تصویر انجاد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با انجاد

انجاد

انجاد
به نجد برآمدن یا بسوی نجد برآمدن. (منتهی الارب). بنجد درآمدن یا بسوی نجد درآمدن. (آنندراج). بنجد شدن. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). از نجدبرآمدن و بسوی نجد رفتن. (ناظم الاطباء). و منه المثل: انجد من رای حضناً، و حضن اسم جبلی است.
لغت نامه دهخدا

انجاد

انجاد
جَمعِ واژۀ نجد. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج). زمینهای بلند. (از آنندراج).
لغت نامه دهخدا

اجناد

اجناد
جمع جند، از پارسی گندها سپاهان لشکرها، جمع جند. لشکرها
اجناد
فرهنگ لغت هوشیار